انشای کودکانه ...
حرفهای خود مونی
درباره وبلاگ


آغاز سخن یاد خدا باید کرد, خود را به امید او رها باید کرد, ای با تو شروع کارها زیباتر, آغاز سخن تو را صدا باید کرد, با نام تو می شود به صحراها زد, با نام تو می شود به دریاها زد, ما اهل گذشته ایم و امروز ولی, با نام تو می شود به فرداها زد,

پيوندها
وبلاگ رسمي ترلان پروانه
بیا تو حال کن +18
دانشجوی مکانیک
دل ودریا
اینجا سب نیست
تصویر عشق
تصویر عشق
time
languagelearning
eshgh(jast for you)
از اون حرفا
کل کل دختر پسر(بدو بیا)
وطنم
asangame
کلبه طنز
bazie eshgh
دنیای من اینه
دل نه ذهن نوشته
ردیاب خودرو

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان حرفهای خود مونی و آدرس ali69myblog.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.









ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 19
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 22
بازدید ماه : 314
بازدید کل : 77249
تعداد مطالب : 43
تعداد نظرات : 32
تعداد آنلاین : 1



نويسندگان
علی صاحبی

 
دو شنبه 15 خرداد 1391برچسب:انشای, کودکانه,, :: 17:37 :: نويسنده : علی صاحبی

 

 

 


هر وقت من یك كار خوب می كنم مامانم به من می گوید
بزرگ كه شدی برایت یك زن خوب می گیرم
تا به حال من پنج تا كار خوب كرده ام و
مامانم قول پنج تایش را به من داده است.
حتمن ناسرادین شاه خیلی كارهای خوب می كرده كه مامانش به اندازه
استادیوم آزادی برایش زن گرفته بود. ولی من مؤتقدم كه اصولن انسان
باید زن بگیرد تا آدم بشود ، چون بابایمان همیشه می گوید مشكلات انسان
را آدم می كند.
در عزدواج تواهم خیلی مهم است یعنی دو طرف باید به هم بخورند.
مثلن من و ساناز دختر خاله مان خیلی به هم می خوریم.
از لهاز فكری هم دو طرف باید به هم بخورند،
ساناز چون سه سالش است هنوز فكر ندارد كه به من بخورد
ولی مامانم می گوید این ساناز از تو بیشتر هالیش می شود.
در عزدواج سن و سال اصلن مهم نیست چه بسیار آدم های بزرگی بوده اند
كه كارشان به تلاغ كشیده شده و چه بسیار آدم های كوچكی كه نكشیده شده.
مهم اشق است !
اگر اشق باشد دیگر كسی از شوهرش سكه نمی خواهد و دایی مختارهم
از زندان در می آید من تا حالا كلی سكه جم كرده ام و می خواهم همان
اول قلكم را بشكنم و همه اش را به ساناز بدهم تا بعدن به زندان نروم.
مهریه و شیر بلال هیچ كس را خوشبخت نمی كند. همین خرج های ازافی
باعث می شود كه زندگی سخت بشود و سر خرج عروسی دایی مختار با
پدر خانومش حرفش بشود دایی مختار می گفت پدر خانومش چتر باز
بود.. خوب شاید حقوق چتر بازی خیلی كم بوده كه نتوانسته خرج عروسی
را بدهد. البته من و ساناز تفافق كرده ایم كه بجای شام عروسی چیپس و
خلالی نمكی بدهیم. هم ارزان تر است ، هم خوشمزه تراست تازه وقتی
می خوری خش خش هم می كند!
اگر آدم زن خانه دار بگیرد خیلی بهتر است و گرنه آدم مجبور می شود
خودش خانه بگیرد. زن دایی مختار هم خانه دار نبود و دایی مختار مجبور
شد یك زیر زمینی بگیرد. میگفت چون رهم و اجاره بالاست آنها رفته اند
پایین! اما خانوم دایی مختار هم می خواست برود بالا! حتمن از زیر
زمینی می ترسید. ساناز هم از زیر زمینی می ترسد برای همین هم برایش
توی باغچه یك خانه درختی درست كردم. اما ساناز از آن بالا افتاد و
دستش شكست.. از آن موقه خاله با من قهر است.
قهر بهتر از دعواست. آدم وقتی قهر می كند بعد آشتی می كند ولی اگر
دعوا كند بعد كتك كاری می كند بعد خانومش می رود دادگاه شكایت
می كند بعد می آیند دایی مختار را می برند زندان!
البته زندان آدم را مرد می كند.عزدواج هم آدم را مرد می كند، اما آدم با
عزدواج مرد بشود خیلی بهتر است!این بود انشای من


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: